جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 829

1. تنها ز کجا می رسی ای سروِ قباپوش

2. دردا که تو می آیی و من می روم از هوش

3. من لذّت دیدار چه دانم که هنوزت

4. از دور ندیده فتم آشفته و مدهوش

5. هرچند برون نیستی از خاطرِ تنگم

6. پیش آی که چون جان کشمت تنگ در آغوش

7. در گوش تو یک نکته ز بخت سیه ما

8. گفتن که تواند مگر آن خالِ بناگوش

9. گویم سخنی با تو اگر چند که گردد

10. بر طبعِ لطیف تو همین لحظه فراموش

11. خواهی که خدا در دو جهان پاس تو دارد

12. زنهار که در پاس دل خسته دلان کوش

13. جامی ز خرابات، غرض بادۀ عشق است

14. خواهی ز سبو درکش و خواهی ز قدح نوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عندلیبی که به هر غنچه دلش می لرزد
* بهتر آن است که در صحن گلستان نبود
شعر کامل
صائب تبریزی
* به کام تا نرساند مرا لبش چون نای
* نصیحت همه عالم به گوش من بادست
شعر کامل
حافظ
* نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
* کلاه داری و آیین سروری داند
شعر کامل
حافظ