جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 86

1. چه سود گریۀ خون چشم اشکبار مرا

2. چو نیست هیچ اثر گریه های زار مرا

3. به رهگذار چو خاكم فتاده هان ای بخت

4. بدین طرف برسان نازنین سوار مرا

5. نمی برم ز غم این بار جان برای خدای

6. خبر برید زمن يار غمگسار مرا

7. گھی که خاک شود قالبم به باد دهید

8. بود که جانب کویش برد غبار مرا

9. ببین خرابیم از عشق ای که داری ياد

10. به عهد عافیت آسوده روزگار مرا

11. به پیش زخم خدنگ تو ذکر مرهم رفت

12. ز تیر سخت تر آمد دل فگار مرا

13. میار باده که جامی خمار خود بشکن

14. که جز شراب لبت نشکند خمار مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
* رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
شعر کامل
حافظ
* شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت
* خنده، بیچاره ندانست که جائی دارد
شعر کامل
پروین اعتصامی
* تن از درد لرزان چو از باد بید
* دل از جان شیرین شده ناامید
شعر کامل
فردوسی