جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 911

1. ای سر عقل از خطت بر خطِ فرمان عشق

2. گوی دل از طرّه ات در خم چوگان عشق

3. منشی هجران نوشت بهرِ هلاکم نشان

4. مُهر زد از داغ دل صاحب دیوان عشق

5. رفت به هر وادییی از مژه ام سیل خون

6. تشنه هنوزم به خون ریگ بیابان عشق

7. جورکشی بر درت ساخت مرا سربلند

8. ارّۀ فرق منست کنگر ایوان عشق

9. باد که جنبید ازو سلسلۀ زلف تو

10. شد دل دیوانه را سلسله جنبان عشق

11. چاک مکن سینه ام ترسم ازین روزنه

12. بر همه روشن شود آتش پنهان عشق

13. نامه که پیچیده شد گفتۀ جامی درو

14. هست پیِ اهل دل لقمه ای از خوان عشق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست
* که این صدا به قیامت بلند خواهد شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
* در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
شعر کامل
حافظ
* چو فندق دهان از سخن بسته بود
* نه چون ما لب از خنده چون پسته بود
شعر کامل
سعدی