جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 918

1. چون تو ناوک افگنی سویم دل و جان یک به یک

2. سهم خود جویند از من کاالْهَدا یا مشترک

3. سوختم صدبار تاکی سینۀ ریش مرا

4. سازی از مژگان جراحت ریزی از لب ها نمک

5. بر سرِ ما چون ز بهر امتحان سنگی زنی

6. روی زرد خود بر آن مالیم چون زر بر محک

7. در وجود آن دهان داریم شک بهر خدا

8. زیر آن لب نکته ای فرمای بهرِ دفع شک

9. تا نهان آیم به طرف کوی تو هر شب شود

10. تیر آهم میل چشم دیده بانانِ فلک

11. گر رود بر چرخ ذکر دانه های خال تو

12. دردِ سر خیزد مسیحا را ز تسبیح ملک

13. خواند جامی پیش آن خورشید شعری وقت صبح

14. ساخت گردون نظم پروین را به تیغ مهر حک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رنگ خون دشمنان بر پیکر شمشیرشان
* راست گویی چون شقایق رسته بر نیلوفرست
شعر کامل
امیر معزی
* نه نشاط دوستانم نه فراغ بوستانم
* بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم
شعر کامل
سعدی
* غلام مردم چشمم که با سیاه دلی
* هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
شعر کامل
حافظ