جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 929

1. برانم از عقبِ کوچ کردۀ خود بوک

2. زند جمازۀ سعیم به خیمه گاهش چوک

3. کجا به خیمه گه او رسد جز آن رهرو

4. که گام زن چو جهاز ست و بارکش چون لوک

5. ز آفتاب رُخش دور مانده ام شاید

6. اگر کبود کنم جامه چون فلک زین سوک

7. ز فرق ساخته پای و ز تاج زر نعلین

8. ملوک بهر سلوکِ رهش بلوک بلوک

9. غریق لجّۀ عرفان خموش چون ماهی

10. به هرزه نعره زنان واعظ از کناره چو غوک

11. زکف مده سرِ رشته که پیرزن داند

12. کزوست گردش چرخ و ز چرخ جنبش دوک

13. مکن مبالغه در شرح دردِ دل جامی

14. مباد کلک ترا خون فرو چکد از نوک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخن را روی گرم از قید خاموشی برون آرد
* سپند از آتش سوزان بلند آواز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* هرکه از پوست در آغاز نیامد بیرون
* همچو بادام نپیوست به قند آخر کار
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای باغ توی خوشتر یا گلشن گل در تو
* یا آنک برآرد گل صد نرگس تر سازد
شعر کامل
مولوی