جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 941

1. دل به زمین بوس درت شد مثل

2. وفّقه الله لخير العمل

3. زان همه شادی که به دل داشت جای

4. شد غم و اندوه تو نعم البدل

5. بوسه ای از لعل تو کردم سوآل

6. چند تعلّل به عسى ولَعَل

7. بوسه گرفتم که نه حدّ منست

8. یک دو سه دشنام بده لااقل

9. باد قضا طاعت چل ساله ام

10. پیش رُخت قبل قضاء الاجل

11. خاص که بی خاصیت عاشقی است

12. عام کالانعام بود بل اضل

13. جامی امّید سر زلف تو داشت

14. گفتمش ایّاک وطول الامل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که بر زاری دل می کنی انکار بیا
* گوش بر سینۀ من نه، بشنو زاری دل
شعر کامل
جامی
* گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد
* الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتمش قد بلندت بصنوبر ماند
* گفت کاین دلشده را بین که چه کوته نظرست
شعر کامل
خواجوی کرمانی