جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 973

1. ایّها الساقی اَدِر کاس المدام

2. چند داری دورم از می تلخ کام

3. پیش زاهد می حرام آمد ولی

4. نزد عاشق تَرک می باشد حرام

5. فیض می عامست خاص و عام را

6. چیست حرمان خاص من زین فیض عام

7. بادوام عشق است و جامم روی یار

8. وه چه باده است اینکه می نوشم ز جام

9. جام را از مَیْ رسد هردم مدد

10. زان نگردد دورِ آن هرگز تمام

11. بلکه جام و می بود اینجا یکی

12. کس نداند کاین کدام است آن کدام

13. چون شناسم جام را از می که هست

14. جام چون می مشکبوی و لعل فام

15. رنگ و بوی جام می ناخورده می

16. می رهاند مرد را از ننگ و نام

17. این غزل جامی از آن می رشحه ایست

18. چون رحيقش ساز مسکیّ الختام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خاموشی توان شد گوهر اسرار را محرم
* صدف تا بست از گفتار لب، شد مخزن دریا
شعر کامل
صائب تبریزی
* نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
* دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
شعر کامل
حافظ
* با خارکشان نشین که اندر دو سه روز
* صد برگ بساخت گل ز یک دستهٔ خار
شعر کامل
انوری