جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 984

1. زهی رسیده ترا هردم از خدای پیام

2. علیک الف صلوت و الف الف سلام

3. فزوده پرتو روی تو نور مهر سپهر

4. شکسته معجز حسن تو قدر بدر تمام

5. به حشر اگر نگشایی ز لعل نوشین مهر

6. بهشتیان چه کنند از رحیق مُشک ختام

7. نقاب اگر بگشایی ز رخ نداند کس

8. که طلعت تو کدام است و آفتاب کدام

9. ز خوان عام تو هر کس گرفته بهرۀ خاص

10. به قدر مرتبۀ خویشتن چه خاص و چه عام

11. کدام دل که ز ارباب نطق و اهل بیان

12. لبت نبرد به لطف مقال و حسن کلام

13. ز فیض جام تو جامی مدام جرعه کش است

14. بلی نصیب بود خاک را زکاس کرام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به آب چشم بگویش که از زمان فراق
* شدست روز سیاه و شدست مو کافور
شعر کامل
مولوی
* خبر ز تلخی آب بقا کسی دارد
* که همچو خضر گرفتار عمر جاویدست
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی