جامی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیده شمارۀ 67 : در مدح سلطان حسین بایقرا

1. سقاکَ الله ياخَيْرُ الْمَعانی

2. ولااخْلاک عَنْ وَصْلَ الْغَوانی

3. تویی آن آسمانی بیت معمور

4. که در روی زمینت نیست ثانی

5. ز خورشید جهانسوز حوادث

6. کند سقف رفیعت سایه بانی

7. به زیر پا گنده فرش صحنت

8. حریفان را بساط کامرانی

9. در و دیوار تو باشد منقّش

10. به نقش جمله آمال و امانی

11. فروغ شمسه ات چون روز روشن

12. نموده در شب اسرار نهانی

13. بود حوضت بسان چشمۀ خضر

14. لبالب از زلال زندگانی

15. ز فوّاره چو ریزی آب صافی

16. به فصّادی غریب اندیشه مانی

17. که بر جای عقیق تر زنشتر

18. سوی بالا بلور حل فشانی

19. ز لحن صوت ابوابت رسیده

20. به هر گوشی نوای شادمانی

21. وزین ها جمله بهتر آنکه گه گاه

22. مکان خسرو عالی مکانی

23. به نور روی و ظلمت سوزی رای

24. چراغ دیدۀ تیمور خانی

25. شه صاحب قران سلطان حسین آن

26. که بر وی ختم شد صاحب قرانی

27. به یک لحظه ستاند کشوری را

28. همین باشد حدِ کشورستانی

29. به هر کشور که راند رَخشِ دولت

30. کند با او سعادت هم عنانی

31. کند جودش ز خوان نعمت خویش

32. به هر دم عالمی را میهمانی

33. چو در قانونِ دانش نکته راند

34. خرد عاجز شود از نکته دانی

35. چو بر تخت جهانداری نهد پای

36. سر افرازد بدو تاج کیانی

37. ز یمن تیغ او روشن شد آفاق

38. چنان کز لمعۀ برق یمانی

39. به ستر غیب هر سرّی که مخفی است

40. کند آن را زبانش ترجمانی

41. ز آهن تیغ او بستست سدى

42. به پیشش فتنۀ آخر زمانی

43. نیارد شادی انفاس حسودش

44. نخندد غنچه از باد خزانی

45. پی پابوس او هست آسمان را

46. به درگاهش هوای استانی

47. زبان کوتاه کن جامی ز گفتار

48. مشوغرّه بدین شیرین زبانی

49. درآن حضرت که پُرگویی ادب نیست

50. دعاگویی بهست از مدح خوانی

51. الا تا باشد احکام زمینی

52. به وفق وضع های آسمانی

53. همیشه آسمان را باد وضعی

54. که باشد دولت شه را نشانی

55. فضا دوزد به قد دولت او

56. قبایی از بقای جاودانی

57. رود زان گونه ملک این جهانش

58. که گردد اصل ملک آن جهانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گویند که در سینه غم عشق نهان کن
* در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
* که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
شعر کامل
سعدی
* ریزش این تنگ چشمان تشنگی می آورد
* وای بر کشتی که خواهد آب ازین غربال ها
شعر کامل
صائب تبریزی