جامی_هفت اورنگخردنامه اسکندری (فهرست)

قسمت 11 - خردنامهٔ فیثاغورس

1. چنین است در سفرهای قدیم

2. ز فیثاغرس آن الهی حکیم

3. که چون قفل درج سخن باز کرد

4. جهان را گهرریز ازین راز کرد

5. که: «ای چون صدف جمله تن گشته گوش!

6. گشا یک نفس گوش حکمت‌نیوش!

7. چو گشتی شناسای یزدان پاک،

8. کسی گر نبشناسدت ز آن چه باک؟

9. نگهدار خود را ز هر کار زشت!

10. که نید ز پاکان نیکوسرشت

11. اگر لب گشایی، به حکمت گشای!

12. مشو همچو بی‌حکمتان ژاژخای!

13. چو بندد شب تیره مشکین‌نقاب

14. از آن پیش کافتی ز پا مست خواب،

15. زمانی چراغ خرد برفروز!

16. ببین در فروغش عمل‌های روز!

17. که روز تو در نیک و بد چون گذشت

18. در اشغال روح و جسد چون گذشت

19. کجا گامت از استقامت فتاد

20. ز سر حد راه سلامت فتاد

21. تلافی کن آن را به عجز و نیاز!

22. به آمرزش از ایزد کارساز

23. چو باشد دو صد حاجت‌ات با خدای،

24. بر ارباب حاجت مزن پشت پای!

25. درین پر دغا گنبد نیلگون

26. چو خواهی کسی را کنی آزمون،

27. مشو غرهٔ حسن گفتار او!

28. نظر کن که چون است کردار او!

29. بسا کس که گفتار او دلکش است

30. ولی فعل و خوی‌اش همه ناخوش است

31. مکن بیش دندان بر آن طعمه تیز!

32. که ناخورده یک لقمه، گویند: خیز!»


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
* پس از عمری گذر افتاده بر ما کاروانی را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* شانه شمشاد را دست نگارین می کند
* بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* از زبان سوسن آزاده‌ام آمد به گوش
* کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است
شعر کامل
حافظ