کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 172 - وله ایضاً

1. ای خداوندی که گردون با همه فرمان دهی

2. میکشد از بندگانت صد هزاران سلطنه

3. پاسبان بام قدرت آسمان دیده ور

4. مفرد درگاه جاهت آفتاب یک تنه

5. می درآری از کمال عاطفت دستی بسر

6. هر کرا بینی ز غم دل سوخته چون مدخنه

7. شرم دارد روی خود را، زان زند پیوسته آه

8. دشمنت تا نیز روی خود نبیند زاینه

9. زیر دست زیر دستت بحر با آن طمطراق

10. خاک پای خاک پایت چرخ با آن طنطنه

11. حاش لله گر کند پیوند با طبع تو غم

12. طبع غم را از نشاط آن پدید آید دنه

13. موی براندام فتنه تیغ گردد از نهیب

14. چون کند در زیر لب کلک ضعیفت دندنه

15. چرخ زرقا شکل ار خاک درت سرمه کند

16. بر نیارد هر سر ماه از مه نو ناخنه

17. از دل و دست و زبانت جاودان آراستست

18. لشکر اقبال را قلب و جناح و میمنه

19. چشمه های آب زاید بر خلاف طبع از او

20. گر بیاد طبع تو بر هم زنند آتش زنه

21. فیض طبع وجود دستت گرد شوندی میزبان

22. ریگ تشنه هم نماندستی و آتش گرسنه

23. در نگر صدرا بحال من که از فرط نیاز

24. فاقه خون بر می مکد از من چو از ناقه کنه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بغرید برسان ابر بهار
* زمین کرد پر آتش از کارزار
شعر کامل
فردوسی
* که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
* خطا بود که نبینند روی زیبا را
شعر کامل
سعدی
* اگر مرگ دادست بیداد چیست
* ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
شعر کامل
فردوسی