کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 56 - ایضاً له

1. خدایگان بزرگان و مقتدای کرام

2. که صیت عدل تو معمار ربع مسکون شد

3. کمال قدر ترا پایه آنچنان عالیست

4. که اوج قبّۀ چرخش چو صحن هامون شد

5. هزار بار فزون دیده ام که همّت تو

6. بنردبان معالی بر اوج گردون شد

7. زمانه از پی تعویذ بست بر بازو

8. هر آن قصیده که در مدحت تو موزون شد

9. مرا بکام دل بدسگال بنشاندن

10. نه مقتضی کرم بود، لکن اکنون شد

11. صداع حضرت عالی نمیتوانم داد

12. که ماجرای من از مکر دشمنان چون شد

13. ولیکن از سر ضجرت پریر ناگاهان

14. در آن دعا که بسمع شریف مقرون شد

15. بگفتم الحق وان هم نگفته بهتر بود

16. که از شماتت اعدا مرا جگر خون شد

17. خیال بود را کاختر سعادت من

18. بدین دقیقه ز برج و بال بیرون شد

19. ز لطفها که بر الفاظ مولوی میرفت

20. یقین شدم که همه کار من دگرگون شد

21. چو بعد از آنکه بکفتم تدارکی بنرفت

22. از آنچه بود شماتت یکی ده افزون شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بدین صفت که ز هر سو کشیده‌ای صف مژگان
* تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* باغ‌ من هست آن نگارینی‌ که اندر عشق اوست
* رنگ من چون شنبلید و اشک من چون ارغوان
شعر کامل
امیر معزی
* سپند خال ازان دایم است پابرجا
* که چشم زخم به آن آتشین لقا نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی