کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 119 - وله ایضا

1. مژده ای دل که کار دیگر شد

2. و انچه می خواستی میسّر شد

3. یار از راه جور برگردید

4. مشفق و مهربان و چاکر شد

5. کار اگر بسته بد گشایش یافت

6. عیش اگر زهر بود شکّر شد

7. دل که چون لفظ او مقیّد بود

8. هم بسعی خطش محرّر شد

9. نامه فرمود و دل خوشیها داد

10. چون که حال منش مقرّر شد

11. کلک بیمارش احتما بشکست

12. با من از آنچه بود بهتر شد

13. اشتهیّ دروغ کرد آغاز

14. با سر پرسش مزوّز شد

15. بر گرفتم ز درج درّش مهر

16. دامنم پر ز درّ و گوهر شد

17. مردم چه مشم ابن مقلمة وقت

18. بندۀ آن خط چو عبهر شد

19. بر بیاض خودش سوادی کرد

20. که از او چشم جان منوّر شد

21. دیده بر حرفهاش مالیدم

22. حالی از اب لطف او تر شد

23. خط مشکین او چو بر خواندم

24. مغز جانم ازو معطّر شد

25. شاخ طبعم گهر ببار آورد

26. چون کش الفاظ او مصوّر شد

27. هر چه دشنام و خشم بود از من

28. به دعا و ثنا برابر شد

29. کلک او کرده بود عربده زانک

30. زان معانیش باده در سر شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
* هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه
شعر کامل
سعدی
* دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
* این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
شعر کامل
مولوی
* دور فلک به چشم تو تعلیم سحر داد
* تا چشم بند مردم دوران کند تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی