کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 125 - ایضا له

1. زهی سرفرازی که در پیش حکمت

2. سپهر از دل و دیده محکوم باشد

3. تو باشی وجز تو نباشد اگر زانک

4. امامی درین عصر معصوم باشد

5. بتحقیق بدبخت آنرا شناسم

6. که از دوستیّ تو محروم باشد

7. تو آنی که اسباب ارباب معنی

8. به سعی بنان تو منظوم باشد

9. خلوص دعا گو بدین خدمت اندر

10. همانا که معلوم مخدوم باشد

11. در آتش شوم از برای رضایت

12. وگر خود چو شمعم تن از موم باشد

13. به خدمت فرستاده ام ارمغانی

14. تو خود دان که آنرا چه مفهوم باشد

15. چه پوشیده دارم؟تو دانی که تحفه

16. ز خادم تقاضای مرسوم باشد

17. ولیکن سه سال است وین یک دقیقه

18. بناچار باید که معلوم باشد

19. که در مذهب شاعران آنچنانست

20. که مرسوم بگذاشتن شوم باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بروید ای حریفان بکشید یار ما را
* به من آورید آخر صنم گریزپا را
شعر کامل
مولوی
* آن مه به جانب سفر آهنگ می کند
* صحرا و شهر بر دل ما تنگ می کند
شعر کامل
جامی
* گلی کان پایمال سرو ما گشت
* بود خاکش ز خون ارغوان به
شعر کامل
حافظ