کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 190 - ایضا له

1. مرا سخن چو بیاد تو بر زبان آید

2. به طعم آب حیات و به ذوق جان آید

3. ز لفظ و معنی تو پای زاستر ننهد

4. چو عقل را هوس باغ و بوستان آید

5. بهر کجا که اشارت کند سر انگشتت

6. غرایب نکت آنجا بسر دوان آید

7. انامل و قلم تو سه پایه و علمیست

8. که بازگشت معانی بسوی آن آید

9. معالی تو به تحقیق چون معانی تو

10. گمان مبر که در اندازۀ گمان آید

11. زهی که از سر کلک تو اهل دانش را

12. کلید قفل در گنج شایگان آید

13. لواعج شعف من بدست بوس شریف

14. از آن گذشت که در حیزّ بیان آید

15. چو آفتاب نهم چشم بر دریچة نور

16. سحرگهان که نسیمی ز گلستان آید

17. سر شک چشمم بینی گرفته دامن من

18. چو شمع هر گه مرا « نور » بر زبان آید

19. ز شوق حادق دان این که همچو صبح مرا

20. به هر نفس که زنم نور در دهان آید

21. من از خیال تو شرمنده ام که او هر شب

22. برای من ز بخارا به اصفهان آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اندکی کوتاه کن زلف بلند خویشتن
* تا مبادا ناگه افتی در کمند خویشتن
شعر کامل
صائب تبریزی
* من گریان چه کنم زآن مژه و غمزه حذر
* چه یکی نیزه چه صد چون بگذشت آب از سر
شعر کامل
کمال خجندی
* محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست
* بشکند دستی که دست مردم افتاده بست!
شعر کامل
صائب تبریزی