کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 324 - وله ایضا فی مذمة الدّنیا

1. تا کی این رنج روزگار بری ؟

2. بار این پیر نابکار بری؟

3. جهد کن تا ز موج خیز بلا

4. کشتی عمر بر کنار بری

5. امن جانها ز حصن اسلامست

6. کوش تا جان درین حصار بری

7. ترسم از گلبن جهان به طمع

8. گل نچینیّ و زخم خار بری

9. روزگار تو زان عزیزترست

10. که تو اندوه فخر و عار بری

11. مال و نعمت ترا بدان دادند

12. که تو در بندگی بکار بری

13. نه بدان تا تو ساز جنگ کنی

14. یا که او را بکارزار بری

15. به شترمرغ مانی ای خواجه

16. نه بپّری همی نه بار بری

17. روزگارت ببرد عمر و هنوز

18. تو بر آنی که روزگار بری

19. خوش بود خواب و لذّت مستی

20. باش تا کیفر خمار بری

21. به زبانی همه دروغ و دغل

22. دهدت دل که نام یار بری؟

23. آفرینش ترا برد فرمان

24. گر تو فرمان کردگار بری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
* ترک رضای خویش کند در رضای یار
شعر کامل
سعدی
* به جرم این که دم از صدق می زنم چون صبح
* لبالب است ز خون شفق گریبانم
شعر کامل
صائب تبریزی
* سینه را دل چاک می سازد به امید وصال
* پسته را شوق شکر در پوست خندان می کند
شعر کامل
صائب تبریزی