خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 223

1. نماند اهل رنگی که من داشتم

2. برفت آب و سنگی که من داشتم

3. به بوی دل یار یک‌رنگ بود

4. به منزل درنگی که من داشتم

5. برد رنگ دیبا هوا لاجرم

6. هوا برد رنگی که من داشتم

7. خزان شد بهاری که من یافتم

8. کمان شد خدنگی که من داشتم

9. بجز با لب و چشم خوبان نبود

10. همه صلح و جنگی که من داشتم

11. چو شیر، آتشین چنگ و چست آمدم

12. پی هر پلنگی که من داشتم

13. کنون جز به تعویذ طفلان درون

14. نبینند چنگی که من داشتم

15. نه خاقانیم نام گم کن مرا

16. که شد نام و ننگی که من داشتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
* حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
شعر کامل
حافظ
* نخل تنهایی من میوه فراوان دارد
* نیست چون بی ثمران حاجت پیوند مرا
شعر کامل
صائب تبریزی
* قامت به ناز افراخته، خلقی ز پا انداخته
* دل‌ها مسخر ساخته، کشورستانی را ببین
شعر کامل
فروغی بسطامی