خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 261

1. نیم شب پی گم کنان در کوی جانان آمدم

2. همچو جان بی‌سایه و چون سایه بی‌جان آمدم

3. چون سگان دوست هم پیش سگان کوی دوست

4. داغ بر رخ، طوق بر گردن خروشان آمدم

5. کوی او جان را شبستان بود زحمت برنتافت

6. سایه بر در ماند چون من در شبستان آمدم

7. آتش رخسار او دیدم سپند او شدم

8. بی‌من از من نعره سر برزد پشیمان آمدم

9. با چراغ آسان نشاید بر سر گنج آمدن

10. من چراغ آه چون بنشاندم آسان آمدم

11. سوزن مژگانش از دیبای رخسارش مرا

12. خلعتی نو دوخت کو را دوش مهمان آمدم

13. دوست جام می کشید و جرعه‌ها بر من فشاند

14. خاک او بودم سزای جرعه‌ها زان آمدم

15. از حسودانش نیندیشم که دارم وصل او

16. باک غوغاکی برم چون خاص سلطان آمدم

17. شام‌گه زین سرنه عاشق، کستان بوسی شدم

18. صبح‌دم زان سر نه خاقانی، که خاقان آمدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* شقایق سنگ را بتخانه کرده
* صبا جعد چمن را شانه کرده
شعر کامل
نظامی
* با صد هزار جلوه برون آمدی که من
* با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی