خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 264

1. تا من پی آن زلف سرافکنده همی دارم

2. چون شمع گهی گریه و گه خنده همی دارم

3. گه لوح وصالش را سربسته همی خوانم

4. گه پاس خیالش را شب زنده همی دارم

5. سلطان جمال است او من بر در ایوانش

6. تن خاک همی سازم جان بنده همی دارم

7. تا کرد مرا بسته بادام دو چشم او

8. چون پسته دل از حسرت آکنده همی دارم

9. جان تحفهٔ او کردم هم نیست سزای او

10. زین روی سر از خجلت افکنده همی دارم

11. بر حال گذشتهٔ ما هرگز نکنی حسرت

12. امید به الطافش آینده همی دارم

13. از مصحف عشق او فال دل خاقانی

14. گر خود به هلاک آید فرخنده همی دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ارزن اندر آسیا سالم‌تر است از من که هست
* بار عشق او چو کوه و جسم زار من چو کاه
شعر کامل
محتشم کاشانی
* دامن شادی چو غم آسان نمی آید به دست
* پسته را دل می شود خون تا لبی خندان کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* در ماهتاب دوش خرامان همی شدی
* ماهت بدید و چادر شب پیش رو گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی