خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 325

1. ای راحت جان‌ها به تو، آرام جان کیستی

2. دل در هوس جان می‌دهد، تو دلستان کیستی

3. ای گلبن نادیده دی اصل تو چه وصل تو کی

4. با بوی مشک و رنگ می از گلستان کیستی

5. از از بتان دلخواه تو، در حسن شاهنشاه تو

6. ما را بگو ای ماه تو، کز آسمان کیستی

7. بگشا صدف یعنی دهن بفشان گهر یعنی سخن

8. پنهان مکن یعنی ز من تا عشق‌دان کیستی

9. چون زیر هر مویی جدا یک شهر جان داری نوا

10. خامی بود گفتن تو را جانا که جان کیستی

11. با مایی و ما را نه‌ای، جانی از آن پیدا نه‌ای

12. دانم کز آن ما نه‌ای، برگو از آن کیستی

13. خاقانی از تیمار تو حیران شد اندر کار تو

14. ای جان او غم‌خوار تو، تو غم‌نشان کیستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی
* من نه تنها خواهم این خوبان شهر آشوب را
* کیست در شهر آنکه خواهان نیست روی خوب را
شعر کامل
جامی
* دل ز گیسوی تو بگسست و به ابرو پیوست
* کار زنجیری عشق تو به شمشیر افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی