خاقانی_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 276 - در موعظه

1. هر که را من به مهر خواندم دوست

2. چون دگر کس شناخت شد دشمن

3. چه پی دشمنان شود به خلاف

4. چه دم دوستان خورد به سخن

5. خواه با دشمن است سر در جیب

6. خواه با دوست پای در دامن

7. آب و آتش یکی است بر تن مشک

8. خواه آب آر و خواه آتش زن

9. از تنش بوی دشمنی آید

10. چون شود دوست آشنای دو تن

11. دوست از هر دو تن دو رنگ شود

12. دل از آن کو دو رنگ شد برکن

13. دوست کاول شناخت دشمن و دوست

14. شد چو عالم دو رنگ در هر فن

15. گه گه از خود هم آیدم غیرت

16. که بود دوست هم سرا با من

17. سایهٔ خویش هم نهان خواهم

18. چون شود سرو دوست سایه فکن

19. صد هزار است غیرتم بر دوست

20. آنچه یک غیرت آیدم بر زن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر دم چو تاک بار درختی نمی شویم
* چون سرو بسته ایم به دل بار خویش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست
* بیا بیا که غلام توام بیا ای دوست
شعر کامل
سعدی
* به من هر چون خضر دادند عمر جاودان، اما
* گره شد رشته عمرم ز بس برخویش پیچیدم
شعر کامل
صائب تبریزی