خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 212

1. بر سر کوی خرابات محبت کوئیست

2. که مرا بر سر آن کوی نظر بر سوئیست

3. دهنش یکسر مویست و میانش یک موی

4. وز میان تن من تا بمیانش موئیست

5. ابروی او که ز چشمم نرود پیوسته

6. نه کمانیست که شایستهٔ هر بازوئیست

7. مرهمی از من مجروح مدارید دریغ

8. که دلم خستهٔ پیکان کمان ابروئیست

9. گر من از خوی بد خویش نگردم چه عجب

10. هر کسی را که در آفاق ببینی خوئیست

11. ز آتش دوزخم از بهر چه می‌ترسانید

12. دوزخ آنست که خالی ز بهشتی روئیست

13. نسخهٔ غالیه یا رایحهٔ گلزارست

14. نکهت سنبل تر یا نفس گلبوئیست

15. هر که از زلف دراز تو نگوید سخنی

16. دست کوته کن ازو زانکه پریشان گوئیست

17. اگر از کوی تو خواجو بملامت نرود

18. مکنش هیچ ملامت که ملامت جوئیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خون خاک دریا شد و دشت کوه
* ز بس کشته افگنده از هر گروه
شعر کامل
فردوسی
* ای چنگ پرده‌های سپاهانم آرزوست
* وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* صورت یوسف نادیده صفت می‌کردیم
* چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت
شعر کامل
سعدی