خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 319

1. کی طرف گلستان چو سر کوی تو باشد

2. یا سرو روان چون قد دلجوی تو باشد

3. مانند کمان شد قد چون تیر خدنگم

4. لیکن نه کمانی که ببازوی تو باشد

5. در تاب مرو گر دل گمگشتهٔ ما را

6. گویند که در حلقهٔ گیسوی تو باشد

7. بیروی تو از هر دو جهان روی بتابم

8. کز هر دو جهان قبلهٔ من روی تو باشد

9. در دیده کشم خاک کف پای کسی را

10. کو خاک کف پای سرکوی تو باشد

11. گر روی سوی کعبه کنم یا بخرابات

12. از هر دو طرف میل دلم سوی تو باشد

13. صیاد من آنست که نخجیر تو گردد

14. سلطان من آنست که هندوی تو باشد

15. هر کس که بابروی دوتای تو دهد دل

16. پیوسته دلش چون خم ابروی تو باشد

17. وانکس که چو خواجو بخرد موی شکافد

18. سودا زدهٔ سلسلهٔ موی تو باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باور مکن که صورت او عقل من ببرد
* عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست
شعر کامل
سعدی
* غبار تن نگیرد دامن دلهای قدسی را
* قفس بر مرغ وحشی شهپر پرواز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* فاخته با کو و کو آمد کان یار کو
* کردش اشارت به گل بلبل شیرین نوا
شعر کامل
مولوی