خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 330

1. لب چو بگشود ز تنگ شکرم یاد آمد

2. چون سخن گفت ز درج گهرم یاد آمد

3. بجز از نرگس پرخواب و رخ چون خور او

4. تو مپندار که از خواب و خورم یاد آمد

5. هر سرشکی که ببارید ز چشمم شب هجر

6. بر زر از رشتهٔ للی ترم یاد آمد

7. زلف شبرنگ چو از عارض زیبا برداشت

8. در شب تیره فروغ قمرم یاد آمد

9. قامت سرو خرامان چو تصور کردم

10. راستی از قد آن سیمبرم یاد آمد

11. نسبت قد بلند تو چو کردم با سرو

12. سخن مردم کوته نظرم یاد آمد

13. رخ و زلف و دهن تنگ تو چون کردم یاد

14. از گل و سنبل و تنگ شکرم یاد آمد

15. حسن رخسار تو زینگونه که عالم بگرفت

16. صدمهٔ صیت شه دادگرم یاد آمد

17. خواجو از پردهٔ عشاق چو برداشت نوا

18. صبحدم نغمهٔ مرغ سحرم یاد آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا بر هر زمین کز دیده اشک لاله گون آید
* دمد زآنجا گُل حسرت وز آن گُل بوی خون آید
شعر کامل
جامی
* کیست در این شهر که او مست نیست
* کیست در این دور کز این دست نیست
شعر کامل
مولوی
* زلف جانان را چه نسبت با حیات جاودان؟
* حیف باشد اینقدر کوتاه بین باد کسی!
شعر کامل
صائب تبریزی