خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 34

1. اگر سرم برود در سر وفای شما

2. ز سر برون نرود هرگزم هوای شما

3. بخاک پای شما کانزمان که خاک شوم

4. هنوز بر نکنم دل ز خاک پای شما

5. چو مرغ جان من از آشیان هوا گیرد

6. کند نزول بخاک در سرای شما

7. در آن زمان که روند از قفای تابوتم

8. بود مرا دل سرگشته در قفای شما

9. شوم نشانهٔ تیر قضا بدان اومید

10. که جان ببازم و حاصل کنم رضای شما

11. کرا بجای شما در جهان توانم دید

12. چرا که نیست مرا هیچکس بجای شما

13. ز بندگی شما صد هزارم آزادیست

14. که سلطنت کند آنکو بود گدای شما

15. گرم دعای شما ورد جان بود چه عجب

16. که هست روز و شب اوراد من دعای شما

17. کجا سزای شما خدمتی توانم کرد

18. جز اینکه روی نپیچم ز ناسزای شما

19. غریب نیست اگر شد ز خویش بیگانه

20. هر آن غریب که گشستست آشنای شما

21. اگر بغیر شما می‌کند نظر خواجو

22. چو آب می شودش دیده از حیای شما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
* خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست
شعر کامل
سعدی
* خجلست سرو بستان بر قامت بلندش
* همه صید عقل گیرد خم زلف چون کمندش
شعر کامل
سعدی
* کوهکن بر یاد شیرین و لب جان پرورش
* جان شیرین داد و غیر از تیشه نامد بر سرش
شعر کامل
وحشی بافقی