خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 440

1. زهی لعل تو در درج منضود

2. عذارت آتش و زلف سیه دود

3. میانت چون تنم پیدای پنهان

4. دهانت چون دلم معدوم موجود

5. مریض عشق را درد تو درمان

6. اسیر شوق را قصد تو مقصود

7. چرا کردی بقول بد سگالان

8. طریق وصل را یکباره مسدود

9. گناه از بنده و عفو از خداوند

10. تمنا از گدا وز پادشه جود

11. فکندی با قیامت وعده وصل

12. خوشا روزی که باشد روز موعود

13. خلاف عهد و قطع مهر و پیوند

14. میان دلبران رسمیست معهود

15. روان کن ای نگار آتشین روی

16. زلالی آتشی زان آب معقود

17. ز من بشنو نوای نغمهٔ عشق

18. که خوش باشد زبور از لفظ داود

19. بود حکمت روان بر جان خواجو

20. که سلطانست ایاز و بنده محمود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلی که غیب نمای است و جام جم دارد
* ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
شعر کامل
حافظ
* گل خورشید چون از چرخ بشکفت
* بجاروب شعاع اختر فرو رفت
شعر کامل
عطار
* رنگ بر روی سهیل از عرق شرم نماند
* این چه رنگ است که آن سیب ز نخدان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی