خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 678

1. با لعل او ز جوهر جان در گذشته‌ایم

2. با قامتش ز سرو روان در گذشته‌ایم

3. پیرانه سر به عشق جوانان شدیم فاش

4. وز عقل پیر و بخت جوان در گذشته‌ایم

5. از ما مجوی شرح غم عشق را بیان

6. زیرا که ما ز شرح و بیان در گذشته‌ایم

7. چون موی گشته‌ایم ولیکن گمان مبر

8. کز شاهدان موی میان در گذشته‌ایم

9. در آتشیم بر لب آب روان ولیک

10. از تاب تشنگی ز روان در گذشته‌ایم

11. از ما نشان مجوی و مبر نام ما که ما

12. از بیخودی ز نام و نشان در گذشته‌ایم

13. بر هر زمین که بی‌تو زمانی نشسته‌ایم

14. صد باره از زمین و زمان در گذشته‌ایم

15. خواجو اگر چنانکه جهانیست از علو

16. زو در گذر که ما ز جهان در گذشته‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
* کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
شعر کامل
حافظ
* وجود ظاهرم تا چند بینی
* که اطلس‌هاست اندر برگ توتی
شعر کامل
مولوی
* بس که شب ها دور از آن گل خاک بر سر می کنم
* همچو سبزه صبحدم از خاک سر بر می کنم
شعر کامل
جامی