خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 685

1. ما به نظارهٔ رویت بجهان آمده‌ایم

2. وز عدم پی بپیت نعره زنان آمده‌ایم

3. چون دل گمشده را با تو نشان یافته‌ایم

4. از پی آن دل پرخون بنشان آمده‌ایم

5. گر برآریم فغان از غم دل معذوریم

6. کز فغان دل غمگین بفغان آمده‌ایم

7. زخم شمشیر ترا مرهم جان ساخته‌ایم

8. لیکن از درد دل خسته بجان آمده‌ایم

9. قامت از غم چو کمان کرده و دل راست چو تیر

10. در صف عشق تو با تیر و کمان آمده‌ایم

11. بی تو از دوزخ و فردوس چه جوئیم که ما

12. هم ازین ایمن و هم فارغ از آن آمده‌ایم

13. چون نداریم سکون بی نظر مغبچگان

14. ساکن کوی خرابات مغان آمده‌ایم

15. اگر آن جان جهان تیغ زند خواجو را

16. گو بزن زانکه مبرا ز جهان آمده‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
* تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
شعر کامل
حافظ
* گرم صد بار سوزی، باز بَر گِردِ سرت گَردَم
* نیم پروانه، کز یک سوختن از دست و پا افتم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* شاه آن نیست که ملکی به سپاهی گیرد
* شاه آنست که بر ملک دلی باشد شاه
شعر کامل
وحشی بافقی