خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 710

1. نشان دل بی نشان از که جویم

2. حدیث تن ناتوان با که گویم

3. گر از کوی او روی رفتن ندارم

4. مگیرید عیبم که در بند اویم

5. برویم فرو می‌چکد اشک خونین

6. ز خون جگر تا چه آید برویم

7. رخ ار زانکه شستم بخوناب دیده

8. غبار سر کویت از رخ نشویم

9. وفای تو ورزم بهر جا که باشم

10. دعای تو گویم بهر جا که پویم

11. خیال تو بینم اگر غنچه چینم

12. نسیم تو یابم اگر لاله بویم

13. چه نالم چو از ناله دل شد چو نالم

14. چه مویم چو از مویه شد تن چو مویم

15. چو رنجم تو دادی شفا از چه خواهم

16. چو درد از تو دارم دوا از که جویم

17. اگر کوزه خالی شد از باده حالی

18. بده ساقیا کاسه‌ئی از سبویم

19. چو ساغر بگرید ببین های هایم

20. چو مطرب بنالد ببین های و هویم

21. بچوگان مزن بیش ازینم چو خواجو

22. که سرگشته و خسته مانند گویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی
* کسی که روی تو دیدست حال من داند
* که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند
شعر کامل
سعدی
* چه خوش باغیست باغ زندگانی
* گر ایمن بودی از باد خزانی
شعر کامل
نظامی