خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 774

1. سرو را گل یار نبود گر بود نبود چنین

2. سرو گل رخسار نبود ور بود نبود چنین

3. دیدمش دی بر سر گلبار و گفتم راستی

4. سرو در گلبار نبود ور بود نبود چنین

5. طره هندوش بین کاندر همه هندوستان

6. هندوئی طرار نبود ور بود نبود چنین

7. در ختن چون زلف چین بر چین مشک آسای او

8. نافهٔ تاتار نبود ور بود نبود چنین

9. مردهٔ بیمار چشم مست مخمور توام

10. مرده‌ئی بیمار نبود ور بود نبود چنین

11. فتنهٔ بیدار مستان نرگس پرخواب تست

12. خفته‌ئی بیدار نبود ور بود نبود چنین

13. با وجود مردم آزاری چو چشم آهویت

14. مست مردم دار نبود ور بود نبود چنین

15. جز لب یاقوت شکر بار شورانگیز تو

16. لعل شکر بار نبود ور بود نبود چنین

17. دوش خواجو چون عذارت دید گفت اندر چمن

18. هیچ گل بی‌خار نبود ور بود نبود چنین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با تو گستاخی است گفتن ترک بدخویی نمای
* با دل خود گفته ایم آیینه را بی زنگ ساز
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* نپندارم ای در خزان کشته جو
* که گندم ستانی به وقت درو
شعر کامل
سعدی
* رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند
* مستی ز جامت می‌کنند مستان سلامت می‌کنند
شعر کامل
مولوی