خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 796

1. روی این چرخ سیه روی ستمکاره سیاه

2. که رخم کرد سیه در غم آن روی چو ماه

3. خامه در نامه اگر شرح دهد حال دلم

4. از سر تیغ زبانش بچکد خون سیاه

5. بجز از شمع کسی بر سر بالینم نیست

6. که بگرید ز سر سوز برین حال تباه

7. گر چه از ضعف چنانم که نیایم در چشم

8. کیست کو در من مسکین کند از لطف نگاه

9. به شه چرخ برم زین دل پرآه فغان

10. بدر مرگ برم زین تن پردرد پناه

11. تا ببیند که که آرد خبری از راهم

12. می‌دود دم بدمم اشک روان تا سر راه

13. نه مرا آگهی از حال رفیقان قدیم

14. نه کسی از من بیچارهٔ مسکین آگاه

15. کار من هست چو گیسوی تو دایم در هم

16. پشت من هست چو ابروی تو پیوسته دوتاه

17. گر نبودی شب من چون سر زلف تو دراز

18. دستم از زلف دراز تو نبودی کوتاه

19. آه من گر نکند در دل سخت تواثر

20. زان دل سنگ جفا کار دلا زار تو آه

21. گر ازین درد جگر سوز بمیرد خواجو

22. حال درویش که گوید به سراپردهٔ شاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به ذوق رنگ حنا، کودکان نمی خسبند
* چه می شود، تو هم از بهر آن نگار مخسب
شعر کامل
صائب تبریزی
* یاد تو زود چون رود از دل که همرهش
* در اولین قدم نفس آخرین ماست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* آن مه به جانب سفر آهنگ می کند
* صحرا و شهر بر دل ما تنگ می کند
شعر کامل
جامی