خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 899

1. بدینسان که از ما جهانی جهانی

2. که با کس نمانی و با کس نمانی

3. تو آن شهریاری و آن شهرهٔاری

4. که خسرو نشانی و خسرو نشانی

5. تو آنی که قتلم توانی و دانم

6. که هر دم برآنی که خونم برانی

7. خوشا طرف بستان و دستان مستان

8. می ارغوانی به روی غوانی

9. دل یاغی باغیم باغ و دائم

10. تو در باغ بانی و در باغبانی

11. ندانم کدامی که دامی دلم را

12. ز نسل کیانی که اصل کیانی

13. چو ماهی که ماهیتت کس نداند

14. چه کانی که از لعل گوهر چکانی

15. تو جان و جهانی و جان جهانی

16. تو نور جنانی و حور جنانی

17. سزد کاردوان رخ نهد پیش اسبت

18. اگر باز داری سمند ار دوانی

19. ترا نار پستان به از نار بستان

20. که سیب از ترنجت کند بوستانی

21. تو ترخان و ترخون ز جور تو خواجو

22. دل از خون چو خانی و رخ زر خانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
* کز سر صدق می‌کند شب همه شب دعای تو
شعر کامل
حافظ
* از مروت نیست منع صوفی از ذکر بلند
* مهر خاموشی در آتش چون زند بر لب سپند؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* همین بس شاهد یکرنگی معشوق با عاشق
* که بلبل عاشق است و گل گریبان پاره می سازد
شعر کامل
صائب تبریزی