خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 901

1. مگر بدیده مجنون نظر کنی ورنی

2. چگونه در نظر آید جمال طلعت لیلی

3. حدیث حسنت و ادراک هر کسی بحقیقت

4. جمال یوسف مصریست پیش دیدهٔ اعمی

5. مقیم طور محبت ز شوق باز نداند

6. شعاع آتش مهر از فروغ نور تجلی

7. کمال معجزهٔ حسن بین که غایت سحرست

8. شکنج زلف چو ثعبان نهاده بر کف موسی

9. حکایتیست ز حسنت جمال لعبت چینی

10. نمونه‌ئیست ز نقشت نگارخانهٔ مانی

11. رخ منور و خال سیاهت آتش و هندو

12. خط معنبر و زلف کژت زمرد و افعی

13. کجا بصورت و معنی بچشم عقل درآئی

14. که هست حسن و جمالت ورای صورت و معنی

15. چو حسن منظر و بالای دلفریب تو بینند

16. که التفات نماید بحور و جنت و طوبی

17. بجام باده صافی بشوی جامهٔ صوفی

18. چرا که باده نشاند غبار توبه و تقوی

19. چو چشم مست تو فتوی دهد که باده حلالست

20. بریز خون صراحی چه حاجتست بفتوی

21. بیاد لعل تو خواجو چو در محاوره آید

22. کند بمنطق شیرین بیان معجز عیسی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از رنگ خون دشمن و از رنگ خنجرش
* گویی همی شقایق و نیلوفر آورد
شعر کامل
امیر معزی
* خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
* بیدا را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
* من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم
شعر کامل
حافظ