خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 932

1. دوش پیری یافتم در گوشهٔ میخانه‌ئی

2. در کشیده از شراب نیستی پیمانه‌ئی

3. گفت درمستان لایعقل بچشم عقل بین

4. ور خرد داری مکن انکار هر دیوانه‌ئی

5. گر چه ما بنیاد عمر از باده ویران کرده‌ایم

6. کی بود گنجی چو ما در کنج هر ویرانه‌ئی

7. روشنست این کانکه از سودای او در آتشیم

8. شمع عشقش را کم افتد همچو ما پروانه‌ئی

9. دل بدلداری سپارد هر که صاحبدل بود

10. کانکه جانی باشدش نشکیبد از جانانه‌ئی

11. آشنائی را بچشم خویش دیدن مشکلست

12. زانکه او دیدار ننماید بهر بیگانه‌ئی

13. هر که داند کاندرین ره مقصد کلی یکیست

14. هر زمانی کعبه‌ئی برسازد از بتخانه‌ئی

15. دل منه بر ملک جم خواجو که شادروان عمر

16. با فسونی یا رود بر باد یا افسانه‌ئی

17. حیف باشد چون تو شهبازی که عالم صید تست

18. در چنین دامی شده نخجیر آب و دانه‌ئی


قبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به زور گریه نتوان یار را یکرنگ خود کردن
* دورنگی اشک شبنم از گل رعنا نمی شوید
شعر کامل
صائب تبریزی
* چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
* بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
شعر کامل
حافظ
* غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
* ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
شعر کامل
حافظ