منوچهری_دیوانقصیده و قطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 72 - در مدح ابوالحسن عمرانی

1. صنما! گرد سرم چند همی‌گردانی

2. زشتی از روی نکو زشت بود گر دانی

3. یا بکن آنچه شب و روز همی وعده دهی

4. یا مکن وعده هر آن چیز که آن نتوانی

5. از حد و غایت نافرمانی در مگذر

6. که پدیدارست اندازهٔ نافرمانی

7. دل من بردی و از خویشتنم دور کنی

8. برنیاید صنما کار بدین آسانی

9. مهربانی نکنی بر من و مهرم طلبی

10. ندهی داد و همی‌داد ز من بستانی

11. بی‌وفایی کنی و نادان سازی تن خویش

12. نیستی‌ای بت یکباره بدین نادانی

13. نبوی راضی گر زانکه امیرت خوانم

14. من بدان راضی باشم که غلامم خوانی

15. از تو ما را نه کنار و نه پیام و نه سلام

16. مکن ای دوست که کیفر بری و درمانی

17. گویی: اندر دل پنهانت همی‌دارم دوست

18. به بود دشمنی از دوستی پنهانی

19. مکن ای دوست که بیداد نشانی نگذاشت

20. عدل باز آمد با بوالحسن عمرانی

21. خواجه و سید سادات رئیس الرؤسا

22. همچو خورشید به بخشندگی و رخشانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
* سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
* ز جام وصل می‌نوشم ز باغ عیش گل چینم
شعر کامل
حافظ
* سخن گوی دهقان چو بنهاد خوان
* یکی داستان راند از هفتخوان
شعر کامل
فردوسی