مسعود سعد سلمان_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 16

1. به چشم دل همی بینم غم و تیمار جان ای جان

2. به اندیشه همی دانم همه اسرار جان ای جان

3. به حاجت جان تو را خواهد به رغبت دل تو را جویم

4. مجوی آزرم جان آخر مخواه آزار جان ای جان

5. ز اندوهت گران شد جان چو از عشقت سبک دل شد

6. تو بر دل نه کنون سختی هلا از بار جان ای جان

7. ز هجرت جان همی نالد ز تو یاری همی خواهد

8. تو یاری ده یکی جان را که هستی یار جان ای جان

9. چو تو نزدیک جان داری همیشه تیز بازاری

10. چرا نزد تو کاسد شد چنین بازار جان ای جان

11. تو خود جانی چه رنجانی همی جان را چو می دانی

12. که مدح شاه مسعودست شغل و کار جان ای جان

13. جهانداری که رای او صلاح دولت و دین را

14. روانش گنج ها دارد به استظهار جان ای جان

15. خرد در باغ مدح او چو برگردد تماشا را

16. رسیده میوه ها چیند ز شاخ و بار جان ای جان

17. ز مهرش جان چو گلزاری شده زو زندگانی خوش

18. که هر ساعت گلی روید بدان بازار جان ای جان

19. چو سازد خلعتی فاخر به نام دولت اندیشه

20. به وصفش کسوتی بافد ز پود و تار جان ای جان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت
* مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم
شعر کامل
سعدی
* از حشمت اهل جهل به کیوان رسیده‌اند
* جز آه اهل فضل به کیوان نمی‌رسد
شعر کامل
حافظ
* بشنو این نی چون شکایت می‌کند
* از جداییها حکایت می‌کند
شعر کامل
مولوی