مسعود سعد سلمان_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 90 - ز بیم بلا آنچه دانم نگویم

1. ضعیفم به جان وز ضعیفی چنانم

2. که از سختی جان کشیدن به جانم

3. به دل خونم آری به جان در گزندم

4. به رخ زردم آری به تن ناتوانم

5. همه شاخ خشکست در مرغزارم

6. همه نجم نحس است بر آسمانم

7. اگر آنچه هست اندرین دل برآرم

8. ز آتش چو انگشت گردد زبانم

9. ز بیم بلا آنچه دانم نگویم

10. ز رنج و عنا آنچه گویم ندانم

11. ز گردون جز این نیست سودم که هر شب

12. به یک روز از عمر خود بر زیانم

13. به هر معنیی کم بدان حاجت آید

14. سخن از ثری بر ثریا رسانم

15. وگر بر براعت سواری نمایم

16. سپهر برین بر نتابد عنانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر چهره من آنچه سفیدی کند نه موست
* گردی است مانده بررخم از رهگذار عمر
شعر کامل
صائب تبریزی
* به مکر و حیله برای دسترس چه امکان است
* که همچو سرو بلندش هزار دستان است
شعر کامل
کمال خجندی
* به پوشیدن ستر درویش کوش
* که ستر خدایت بود پرده پوش
شعر کامل
سعدی