محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 132

1. با رقیب آمد و این غمکده را در زد و رفت

2. در نزد آتش غیرت به دلم در زد و رفت

3. جست برقی و به جان طمع آتش زد و سوخت

4. دی که ساغر زده از کلبهٔ من سر زد و رفت

5. آتشی سر زد و شدشمع طرب خانهٔ دل

6. مرغ جان آمد و گرد سر او پر زد و رفت

7. میزد او خود در صحبت چو من از بی‌صبری

8. در تکلیف زدم بر در دیگر زد و رفت

9. خواستم در سر مستی شومش دامن‌گیر

10. ناگهان سر زد و دامن به میان بر زد و رفت

11. آن که ساغر زده از مجلس غیر آمده بود

12. وه که در مجلس ما سنگ به ساغر زد و رفت

13. آشکارا به رخ خاکی من پای نهاد

14. سکهٔ مهر من غم زده بر زر زد و رفت

15. ملتفت گرچه به سمبل شدن صید نشد

16. ناوک افکند و دوید از پی و خنجر زد و رفت

17. گفتمش مرغ دلم راست به پا رشتهٔ دراز

18. گرهی بر سر آن زلف معنبر زد و رفت

19. داغدار تو چنان ساخت که سوزش نرود

20. زان تعافل که برین سوخته اختر زد و رفت

21. این ابتر بود که نامد دگر آن آفت جان

22. که ره محتشم بی دل ابتر زد و رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از بید جز افتادگی و عجز مجویید
* مجنون خدا را همه دم کار سجودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* رهنوردانی که چون خورشید تنها می روند
* از زمین پست بر اوج ثریا می روند
شعر کامل
صائب تبریزی
* من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم
* که عنان دل شیدا به لب شیرین داد
شعر کامل
حافظ