محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 145

1. گلخنیان تو را نیست به بزم احتیاج

2. کار ندارد به آب مرغ سمندر مزاج

3. رتبه به اسباب نیست ورنه چو بر آشیان

4. هد هد نادان نشست صاحب تختست و تاج

5. از همه ترکان ستاند هندوی چشم تو دل

6. از همه شاهان گرفت شحنهٔ حسن تو باج

7. گرچه تو را از ازل حسن خدا داد بود

8. عشق که بود این که داد حسن تو را این رواج

9. هر طرف از دلبران ملک ستاننده‌ایست

10. از طرفی کن خروج از همه بستان خراج

11. آن چه بر ایوب رفت نیست خوش اما خوشست

12. مرد که دارد شکیب درد که دارد علاج

13. خشم و تغافل به دست ورنه ازو محتشم

14. جور دمادم خوش است نیست به لطف احتیاج


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خود قلم
* تا کنم شرح غمت بر لوح خاک خود رقم
شعر کامل
جامی
* مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
* زان رو سپرده‌اند به مستی زمام ما
شعر کامل
حافظ
* احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش
* حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست
شعر کامل
سعدی