محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 240

1. گنج وصل او به چون من بی‌وفائی حیف بود

2. همچو او شاهی به همچون من گدائی حیف بود

3. یاری آن نازنین کش بت پرستیدن سزاست

4. با چو من ناکس پرستی ناسزائی حیف بود

5. آشنائی‌های او کز الفت جان خوشتر است

6. با چو من بد الفتی نا آشنائی حیف بود

7. عهد مهر و شرط یاری کز وفا کرد آن نگار

8. با چو من بدعهد شرط و بی‌وفائی حیف بود

9. راست قولیهای او در ماجراهای نهان

10. با چو من کج بحث و کافر ماجرائی حیف بود

11. چون ز من جز بیوفائی سر نزد نسبت باو

12. بر سرم میزد اگر سنگ جفائی حیف بود

13. قصه کوته محتشم با چون تو کج خلق آدمی

14. آن چنان طوبی قدی حورا لقائی حیف بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب و روز و گردان سپهر آفرید
* چو بهرام و کیوان و مهر آفرید
شعر کامل
فردوسی
* غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
* که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* نبیند چو تو نیز گردان سپهر
* به رزم و به بزم و به رای و به چهر
شعر کامل
فردوسی