محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 246

1. یک دم ای سرو ز غمهای تو آزاد که بود

2. یک شب ای ماه ز بیداد تو بیداد که بود

3. مردم از ذوق چودی تیغ کشیدی بر من

4. کامشب از درد درین کوی به فریاد که بود

5. دور از بزم تو ماندم که ز می‌شستم دست

6. ورنه آن کس که مرا توبه ز می داد که بود

7. تا به خاک رهم از کینه برابر کردی

8. آن که پا بر سرم از دست تو ننهاد که بود

9. بخت دور از تو چه می‌کرد به خواب اجلم

10. آن که ننمود درین واقعه ارشاد که بود

11. چون به ناشادی مردم ز تو شادان بودم

12. آن که ناشادی من دید و نشد شاد که بود

13. چون تو ماهی که نترسید ز آه من و داد

14. خرمن محتشم دلشده برباد که بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باغ عیشم که بصد گونه ریاحین خوش بود
* از گل و لاله تهی گشت و ز خاشاک پرست
شعر کامل
سیف فرغانی
* رابطه با یکدگر، بسته چو شیر و شکر
* دیدۂ گریان من، پستۀ خندان او
شعر کامل
حزین لاهیجی
* نیست اکسیری به عالم بهتر از افتادگی
* قطره ناچیز گردد گوهر از افتادگی
شعر کامل
صائب تبریزی