محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 36

1. سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما

2. که ازو چون ارم آراسته شد خانهٔ ما

3. با دلی گرم نشاط آمد و از حرف نخست

4. گشت افسرده دل از سردی افسانهٔ ما

5. فتنه را سلسله جنبان نشد آن زلف که هیچ

6. اعتباری نگرفت از دل دیوانهٔ ما

7. به شراب لبش آلوده نگردید که دید

8. پر ز خوناب جگر ساغر و پیمانهٔ ما

9. مرغ طبعش طیران داشت چو بر اوج غرور

10. پیش او بود عبث ریختن دانهٔ ما

11. گرد تکلیف نگشتم از آن رو که نبود

12. لایق پادشهی بزم گدایانهٔ ما

13. محتشم چرخ گدای در ما گشتی اگر

14. شدی آن گنج روان ساکن ویرانهٔ ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تمیز نیک و بد روزگار کار تونیست
* چو چشم آینه در خوب و زشت حیران باش
شعر کامل
صائب تبریزی
* به چشم همت من استخوان بی مغزی است
* سعادتی که زبال هما میسر شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا درون آمد غمش، از سینه بیرون شد نفس
* نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
شعر کامل
فروغی بسطامی