محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 366

1. چو بر من زد آن ترک خون خوار تیغ

2. شد از خون گرمم شرر بار تیغ

3. شدم آن چنان کشته او به میل

4. که از میل من شد خبردار تیغ

5. نه چابک‌تری از تو هست ای اجل

6. باو سر فرو آر و بسپار تیغ

7. چه جائیست کوی تو کانجا مدام

8. ز در سنگ بارد ز دیوار تیغ

9. ازین بزم اگر دفع من واجبست

10. بنه ساغر از دست و بردار تیغ

11. شود بر زبان تا وصیت تمام

12. خدا را زمانی نگهدار تیغ

13. شده چشم مست تو خنجر گذار

14. تو در دست این مست مگذار تیغ

15. بقا سر بجیب فنا در کشد

16. اگر برکشد آن ستمکار تیغ

17. سگ آن دلیرم که وقت غضب

18. شود پیش او محتشم وار تیغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خبرت هست که مرغان سحر می‌گویند
* آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار
شعر کامل
سعدی
* اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار
* طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران
* به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
شعر کامل
مولوی