محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 368

1. بعد مرگ من نکرد آن مه تاسف برطرف

2. می‌توان مرد از برای او تکلف برطرف

3. تا نگردد سیر عاشق بر سر خوان وصال

4. بود در منع زلیخا حق یوسف برطرف

5. خاصه من کرده باغ وصل را اما در آن

6. بر تماشا نیستم قادر تکلیف بطرف

7. فیض من بنگر که چون رفتم به بزمش صد حجاب

8. در میان آمد ولی شد بی توقف برطرف

9. چند آری در میان تعریف بزم صوفیان

10. باده صافی به دست آور تصرف بر طرف

11. بخت ساعت ساعتم از وصل سازد کامیاب

12. گر شود از وعدهای او تخلف برطرف

13. محتشم مرد و ز تیغش مشکل خود حل نساخت

14. تا ابد مشکل که گیرد زین تاسف برطرف


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پندم مده ای دوست که دیوانه سرمست
* هرگز به سخن عاقل و هشیار نباشد
شعر کامل
سعدی
* طبیبا هر که را بیماری هجران فگند از پا
* اجل پیش از تو بر بالین آن بیمار پیدا شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* بوی پیراهن غباری از دل ما بر نداشت
* جذبه ای خواهم که یوسف را به کنعان آورد
شعر کامل
صائب تبریزی