محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 40

1. عجب گیرنده راهی بود در عاشق ربائیها

2. نگاه آشنای یار پیش از آشنائیها

3. ز حالت بر سر تیر اجل در رقص میرد

4. دل نخجیر را هر نغمه زان ناوک سائیها

5. نیاری پای کم ای دل که خواهد کرد ناز او

6. به جنس پر بهای خود خریدار آزمائیها

7. به جائی می‌رسد شخص هوس در ملک خود کامان

8. که آنجا زا وفا به می‌نماید بی‌وفائیها

9. در و دیوار معبدهاست از حرف ظهور او

10. که خواهد شد به رسوائی بدل آن نارسائیها

11. به این صورت که زادت مادر ایام دانستم

12. که در عهد تو خواهد داد داد فتنه زائیها

13. چو دادی محتشم وی را به خود راهی چه سودا کنون

14. ز دست تندخوئیهاش این انگشت خائیها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عندلیبی که به هر غنچه دلش می لرزد
* بهتر آن است که در صحن گلستان نبود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت
* باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران
شعر کامل
سعدی
* خردمند باید دل پادشا
* که تیزی و تندی نیارد بها
شعر کامل
فردوسی