محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 481

1. از آن پیش رقیبان مهر ورزدیار من با من

2. که خواهد بیش گردد کینهٔ اغیار من با من

3. به این بخت زبون و طالع پستی که من دارم

4. عجب گر سر در آرد سر و گل رخسار من با من

5. نمی‌دانم چه می‌گوید ز بدگویان که می‌گوید

6. به این تلخی سخن شوخ شکر گفتار من با من

7. مرا کز رنجش اغیار دایم دل گران گشتی

8. چسان بینم که باشد سر گران دل دار من با من

9. دل زارم چو برد آن شوخ و شد بیگانه دانستم

10. که می‌کرد آشنائی از پی آزار من با من

11. ز کید خصم پیش یار من مقدار من کم شد

12. نمی‌دانم چه دارد خصم بی‌مقدار من با من

13. به کویش محتشم چون ره برم شبهای تنهائی

14. اگر همره نباشد آه آتش‌بار من با من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عارض از کافور و زلف از مشک داشت
* لعل سیراب از لبش لب خشک داشت
شعر کامل
عطار
* گر دست دهد دامن آن سرو روانم
* آزاد شود دل ز غم هر دو جهانم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* به ادب با همه سر کن که دل شاه و گدا
* در ترازوی مکافات برابر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی