محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 518

1. ای مرا دلبر و دل آرا تو

2. دل من کس ندارد الا تو

3. روز و شب از خدا همی طلبم

4. که به روز آورم شبی با تو

5. هدف تیر بی‌محابا من

6. مرهم زخم بی‌مدارا تو

7. مردم مردمند جمله بتان

8. چشم من نور چشم آنها تو

9. از همه دلبران شکیبم اگر

10. بگذاری مرا شکیبا تو

11. دادم ای صبر گونهٔ دل را

12. به جگر گوشه‌ای برون آ تو

13. زاهدا کافرم اگر بی‌عشق

14. بهره داری ز دین و دنیا تو

15. چند گوئی که عاشقی گنه است

16. این گنه بنده می‌کنم یا تو

17. محتشم بینی ار غزال مرا

18. سر چو مجنون نهی به صحرا تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مكن ملاحظه از کشتنم که روز جزا
* ز رشک نام تو را بر زبان نخواهم برد
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
* آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت
شعر کامل
حافظ
* خاطرت از شکوه ما کی پریشان می شود؟
* زلف پر کرده است از حرف پریشان گوش تو
شعر کامل
صائب تبریزی