محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 528

1. زلف معنبر برفشان گو جان ما بر باد شو

2. جعد مسلسل بر گشا گو بنده‌ای آزاد شو

3. چشم مکحل باز کن بر عاشقان افکن نظر

4. گو در میان مردمان عاشق کشی بنیاد شو

5. در خانقه سر خوش درآ گو شیخ شهر از دین برا

6. بگذر به مسجد گو خلل در حلقهٔ زهاد شو

7. خالی کن اقلیم دلم از لشگر ظلم و ستم

8. گو در زمان حسن تو ویرانه‌ایی آباد شو

9. ای در دل غم پرورم صد درد بی‌درمان ز تو

10. یک مژده درمان بده گو دردمندی شاد شو

11. از خاطر من بر مدارای ناصح شیرین ادا

12. کوه غم آن سنگ دل گو محتشم فرهاد شو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از رهگذر خاک سر کوی شما بود
* هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
شعر کامل
حافظ
* انبیا گفتند نومیدی بدست
* فضل و رحمتهای باری بی‌حدست
شعر کامل
مولوی
* ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
* که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت
شعر کامل
حافظ