محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 532

1. باز برخاسته از دشت بلا گرد سپاه

2. آرزو سایه سپه فتنه جنبت کش شاه

3. زده بر قلب سپاهی و دلیل است برین

4. وضع دستارو سراسیمگی پر کلاه

5. کم نگاه است ز بس حوصله اما دارد

6. پادشاهانه نگاهی به دل چند نگاه

7. زان رخ توبه شکن منع نگه ممکن نیست

8. که شود هر نگه آلوده به صدگونه گناه

9. دارد ای اختر تابنده به دور تو جهان

10. روز پر نور دو خورشید و شب تیره دو ماه

11. گر لب و خط بنمائی به خدا میل کنند

12. آهوان چمن قدس به این آب و گیاه

13. زخم ناخورده گذشتم زهم ای سنگین دل

14. در کمان تیر نگاه این همه دارند نگاه

15. صحبت ما و تو پوشیده به از خلق جهان

16. گرچه بر عصمت ما هر دو جهانند گواه

17. ز انتظار تو غلط وعده‌ام از بیم و امید

18. همه شب دست به سر گوش به در چشم به راه

19. منظر دیدهٔ یعقوب ز حرمان تاریک

20. چهرهٔ یوسف گل چهرهٔ چراغ ته چاه

21. محتشم رشحه‌ای از لجه رحمت کافی است

22. گر در آیند به محشر دو جهان نامه سیاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
* آشیان دل یک سلسله را بر هم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* زلف تو برد دین و دل و عقل و هوش من
* شب پاک خانه را نتوان رفتن این چنین
شعر کامل
صائب تبریزی
* حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار
* تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
شعر کامل
حافظ