محتشم کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 97

1. امشب ای شمع طرب دوست که همخانهٔ توست

2. هجر بال و پرما بسته که پروانهٔ توست

3. من گل‌افشان کاشانه خویشم بسرشک

4. که بخار مژهٔ جاروب کش خانهٔ توست

5. من خود از عشق تو مجنون کهن سلسله‌ام

6. که ز نو شهر بهم برزده دیوانهٔ توست

7. دل ویران من ای گنج طرب رفته به باد

8. دل آباد که ویران شده ویرانهٔ توست

9. من ز بزمت شده از بادیه پیمایانم

10. باده پیما که در آن بزم به پیمانهٔ توست

11. مکن ز افسانه غم رفته به خواب اجلم

12. تا ز سر خواب که بیرون کن افسانهٔ توست

13. محتشم حیف که شد مونس غیر آن دل‌دار

14. که انیس دل و جان من و جانانهٔ توست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بیخودان از جستجو در وصل فارغ نیستند
* قمری از حیرت همان کوکو زند در پای سرو
شعر کامل
صائب تبریزی
* یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
* و از لب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود
شعر کامل
حافظ
* حذر از پیروی نفس که در راه خدای
* مردم افکن‌تر ازین غول بیابانی نیست
شعر کامل
سعدی